ریال۲.۰۰۰
برای ماورایی شدن آماده شوید! جو دیسپنزا در کتاب ماورای طبیعی شدن به شما نشان میدهد که چطور گامهایتان را برای رسیدن به چیزی فراتر از یک زندگی معمولی بردارید و دنیایی خارقالعاده را تجربه کنید. این اثر که بهعنوان یکی از پرفروشترینهای والاستریت ژورنال معرفی شده است، بُعد تازهای از حوزهی انرژیدرمانی را به روی شما باز میکند.
توضیحات
درباره کتاب ماورای طبیعی شدن
شما در این کتاب میخوانید که فقط یک جسم نیستید که با نیازهای معمولی خوردن و خوابیدن به زندگی ادامه دهید، بلکه مجموعهای از نیروهای شگفتانگیز هستید که میتوانید سرنوشت خود را در جهتی که میخواهید حرکت دهید و مهمتر اینکه میتوانید با نیروی درونی و کمک کائنات به سلامتی جسمی و روحی و آرامش برسید.
دکتر جو دیسپنزا «Joe Dispenza» نویسنده، سخنران، مشاور و محقق برجستهای است که به علوم عرفانی علاقه ویژهای دارد. تقریباً همه چیز برای او از زمانی شروع میشود که بعد از یک تصادف وحشتناک پزشکان به او میگویند که نمیتواند راه برود و باید چندین عمل جراحی انجام دهد. اما او با باور به خودش و نیرویی که درونش حس میکرده تصمیم میگیرد تا مراقبه به سبک خودش را شروع کند و همین کار هم سلامت او را باز میگرداند و هم شروع کننده مسیر نویسندگی و سمینارهای او میشود.
کتاب ماورای طبیعی شدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این میکروکتاب برای افرادی که فرصت کمی برای مطالعه دارند مناسب است و به علاقهمندان به کتابهای رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ماورایی طبیعی شدن
هنگامی که درون ما تغییرات مهمی رخ میدهد، مغز به موضوعی که باعث چنین تغییری شده، توجه بیشتری نشان میدهد و تصویر آن را در خودش ثبت میکند. به این عمل خاطرهسازی میگویند. به همین خاطر مغز ما توجه خودش را به تصاویری که باعث برانگیخته شدن احساساتمان شده، متمرکز میکند و از آنها خاطره میسازد. به این ترتیب صحنه مورد نظر در قسمت خاکستری مغز ما گیر میکند و زمان هم برای آن میایستد. برای آنا این اتفاق افتاد.
حالا تصور کنید که آنا با چه حجم گستردهای از احساسات ناگوار روبهرو شده بود. اینطور به نظر میرسید که این احساسات خیال نداشتند به این زودی ذهن او را رها کنند. او هر روز زندگی خود را در چارچوب احساسات منفی ناشی از آن حادثه سپری میکرد و به این ترتیب هر روز در حال عذاب کشیدن بود.
با اینکه آنا خودش یک متخصص بود اما دانشش نمیتوانست در این زمینه کمکی به او کند. اطرافیان او هم مدام به آنا یادآوری میکردند که همسرش را از دست داده است و اکنون باید هویت جدید خود یعنی یک بیوه غمگین را بپذیرد. هر زمانی که کسی از او میپرسید چه اتفاقی برایش رخ داده، داستان خودکشی همسرش را تعریف میکرد و مجبور میشد که دوباره احساسات ناراحتکننده را تجربه کند. او هر روز طوری رفتار میکرد که انگار در گذشته اسیر شده است.
این نکته را باید به خاطر داشته باشید که طرز فکر، نوع رفتار و نوع احساساتی که داریم، شخصیت ما را میسازند. به همین دلیل شخصیت آنا با گذشته دردناکش شکل گرفته بود. از آنجایی که آنا مدام به شوهرش فکر میکرد و خاطره دردناکش را برای دیگران بازگو میکرد، افکار و احساساتش فقط حول همین رویداد ناراحتکننده قرار داشتند.