تومان۵.۰۰۰
پژوهش های دکتر مایکل نیوتن (که نتایج آن را در کتاب سفر روح شاهد هستیم) و دیگر دانشمندانی که در این زمینه تحقیقات علمی وسیع انجام دادهاند، دال بر تحکیم همان اصول و باورهای مطرحشده در ادیان است؛ باورهایی مانند: «خداوندی قادر، متعال، یکتا، مهربان وجود دارد که بر تمام کائنات حکمرانی میکند»، «دنیایی به غیر از دنیای مادی، اما لطیفتر و نورانیتر وجود دارد که جایگاه ابدی روح است»، «انسان تنها دارای یک قالب عنصری، شامل اعضا و جوارح نیست؛ بلکه ورای این بُعد جسمانی و مادی، بعدی روحانی قرار دارد، که منشأ ملکوتی دارد و حامل دَم الهی است»، «همین بُعد روحانی است که انسان را از حیوان متمایز میکند و موجِد بعد اخلاقی در اوست»، «بعد اخلاقی است که به انسان امکان میدهد نوعدوست شود، با همنوعان خود همدردی کند، از شادی آنان شاد شود وظیفهشناس باشد، قدرشناس باشد، نسبت به همنوع خود مهربان و مشفق باشد، در جهت خدمت به همنوع خود کوشش کند»
توضیحات
در این کتاب اشاراتی به تناسخ شده است با توجه به اشتباه و منسوخ بودن ایده تناسخ خواننده را درباره آن پیش آگاهی میدهیم چون ممکن است اهداف کتاب ترویج و تاثیر پذیری از تناسخ باشد
در بخشی از کتاب سفر روح میخوانیم
آیا از مرگ وحشت دارید؟ آیا نگران هستید که پس از مرگ برایتان چه پیش میآید؟ آیا ممکن است شما روحی داشته باشید که از جای دیگری آمده و پس از حیات جسمانی به همانجا بازگردد؟ یا این تنها یک خوشخیالی و فکر واهی ناشی از ترس مرگ است؟
شگفتانگیز است که در میان مخلوقات روی زمین، تنها آدمیان هستند که باید دائماً ترس از مرگ را در وجود خود سرکوب کنند تا بتوانند بهطور عادی به زندگی بپردازند. با این حال، غریزهی حیاتی ما هرگز نمیگذارد این دلواپسی را از یاد ببریم. هر قدر سن ما بالاتر میرود، شبح مرگ واضحتر خود را به ما مینمایاند. حتی اشخاص مذهبی هم میترسند که مبادا مرگ پایان موجودیتشان باشد. بزرگترین واهمه از مرگ، ناشی از اندیشیدن به پوچی آن است، یعنی اینکه مرگ پایان تمامی پیوستگیها و دلبستگیهای ما به خانواده و دوستانمان باشد و اینکه مرگ سبب شود تمام اهداف و آمال و آرزوهای مادی و زمینی ما بیحاصل و بیهوده به نظر آید.
اگر مرگ پایان همه چیز ما باشد، بهراستی زندگی بیمعنا و بیهوده خواهد بود. اما نیرویی درونی به انسانها این توان را میدهد که به جهان پس از مرگ، ارتباط و وابستگی به یک نیروی برتر و همچنین به جاودانگی روح اعتقاد پیدا کنند. اگر ما واقعاً دارای روح هستیم، پس این روح بعد از مرگ جسم به کجا میرود؟ آیا واقعاً در فراسوی جهان خاکی، بهشتی که جایگاه ارواح هوشمند است، وجود دارد؟ این بهشت چگونه جایی است؟ وقتی ما به آنجا میرسیم چه میکنیم؟ آیا موجود برتری حکمران این بهشت است؟ قدمت این پرسشها به قدمت وجود خود بشر میرسد و همچنان برای اکثریت ما بهصورت معمای حلنشده باقی مانده است.
برای اغلب مردم، پاسخ صحیح به اسرار زندگی پس از مرگ، در پشت پردهی شناختن روح پنهان است. این بدان جهت است که ما ذاتاً دچار فراموشی در مورد هویت روح خویشیم. اما اگر پرده را کنار بزنیم و به آگاهی برسیم، رابطهی بین مغز و روح برایمان آشکار میشود.