امروز : جمعه, ۷ دی , ۱۴۰۳ |   Friday, 27 December , 2024    19:16

ماه رمضان عهد قاجار

Loading

در دربار قاجار وضعیت روزه خیلی جالب بوده است و ناصرالدین قاجار که خودش مشهور بود به روزه‌خواری در خاطراتش گزارش داده است: «کسانی که روزه می‌خوردند اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمی‌توانستیم روزه بگیریم. مجدالدوله هم ناخوش است، می‌خورد. اکبرخان هم ناخوش بود و می‌خورد… برادر اکبرخان هم ناخوش بود، می‌خورد. امین‌الملک، قبل از رمضان ناخوش شده بود و حقیقتا خیلی ضعیف و لاغر بود، نمی‌توانست روزه بگیرد، می‌خورد. میرزاحسین‌خان… هم ناخوش نبود، می‌خورد و راه می‌رفت؛ خودش می‌گفت ناخوشم. صنیع‌الملک معمارباشی، ابدا عیبی نداشت و روزه می‌خورد؛ ولی می‌گفتند دُمَل دارد…

اعتمادالسلطنه هم گویا روزه می‌خورد. زین‌دارباشی هم گویا روزه می‌خورد. اقبال‌الدوله هم به‌جهت خوردن روزه، به محمد‌آباد رفته بود که تماما بخورد. معیرالممالک قدیم هم روزه می‌خورد. ناصرالملک هم روزه نبود. حاجب‌الدوله و کالسکه‌چی‌باشی هم روزه می‌خوردند، اغلب هم مشکوک بودند. امین‌اقدس هم که ناخوش بود و روزه نبود. عایشه‌خانم می‌خورد. بدرالدوله هم روزه نبود. گلین‌خانم هم روزه نمی‌گرفت…

میرزامحمودخان وزیرمختار هم چون مسافر بود و قصد اقامه نکرده بود، روزه می‌خورد. حکیم‌الممالک چون می‌خواست به گلپایگان برود، روزه نبود. امین‌لشکر هم چون از گلپایگان معزول شده بود، روزه نبود. ایلخانی ریش‌سفید که هیچ‌وقت روزه نبوده است».

میان مردم عادی وضعیت روزه‌خواری اصلا شبیه دربار نبود و جور دیگری بود و به‌قول «جعفر شهری» در کتاب «طهران قدیم»: «آن‌چه برای خرد و کلان مردم غیرقابل بخشایش بود، آن ‌که فردی بدون ‌علت به روزه‌خواری بپردازد یا احدی دیده شود که در انظار مبادرت به روزه‌خواری کند یا حتی با معاذیر شرعی، اطلاع روزه‌خواریِ کسی به گوش دیگران رسیده باشد».

ایرانی‌ها رمضان را انگار که نوروز باشد به استقبالش می‌رفتند و در رفتارهای روزمره نیز حرمتی بزرگ برای این ماه قائل بودند و به‌گواه تاریخ: «در این ماه کارها تقریبا تعطیل می‌شد و مردم به عبادت مشغول بودند» و «اگر کسی طلبی از کسی داشت تا احتیاج مبرم محرک او نمی‌شد، سروقت بدهکار خود نمی‌رفت» و «مرافعات شرعی در محاضر علما متوقف می‌گشت» و «اگر کسی از دولت طلبی داشت در این ماه به مطالبه نمی‌رفت» و «در خانه‌ها جز کارهای ناگزیر زندگانی کار دیگری از نوکر و خدمتکار توقع نمی‌کردند» و «اگر بنای نیمه‌تمام بود، صاحب‌ کار به عمله و بناها مزد تمام می‌داد ولی بیشتر از نصف روز تقاضای کار نمی‌کرد». معلوم است با چنین روحیه‌ای که مردم داشتند روزه‌خواران روز خوش و روی خوش نمی‌دیدند.

«عبدالله مستوفی» در کتاب «شرح زندگانی من» شرح مفصلی از رفتارها و عادات مرسوم مردم عهد قاجار در ماه رمضان ارائه داده است و روایتی شگفت‌انگیز هم دارد از یک واقعه روزه‌خواری به این شرح: «شب‌های ماه رمضان به‌خصوص در تابستان، مردم تا صبح بیدار می‌ماندند و این کار در تمام طبقات مرسوم بود. بعضی مشغول عبادت و خواندن دعا و قرآن می‌شدند و برای درک ثواب هر شب تا صبح بیدار می‌ماندند…

زمره‌ای شب‌ها را بیدار می‌ماندند که صبح‌ها لامحاله تا نزدیک ظهر بتوانند بخوابند و اثر روزه در آنها کمتر باشد. بالاخره دسته سومی هم بودند که شب را به قمار [بازی و سرگرمی] صبح می‌کردند و می‌گفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمی‌روند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد. این دسته بیشتر اعیان‌زاده‌ها بودند ولی روزه را در هر حال می‌گرفتند و اگر اشخاصی بودند که می‌خواستند طفره بروند، چون حتی در خانه خود هم جایی نداشتند که روزه‌خواری کنند، ناچار بودند همرنگ جماعت باشند…

مرحوم احمد منشوری می‌گفت: با برادرم شبی در مجلس قمار تا صبح مشغول بودیم. چون به سحری نرسیدیم، روزه را خورده بعد به منزل آمدیم. خبر روزه‌خواری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده‌ بود. همین‌که وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت، چند روز با ما مثل جذامی‌ها رفتار می‌کردند، قدغن شده‌ بود نوکر و خدمتکار دور ور ما نمی‌آمدند، غذا که برای ما می‌آوردند در اطاق گذاشته، فرار می‌کردند، ظرف‌های غذای ما را علیحده [جداگانه]و مخصوصا در حضور ما کنار حوض خاکمال می‌کردند [روش شرعی برای تطهیر ظرفی که سگ در آن غذا یا آب خورده باشد!] تا بالاخره به‌وساطت برادرهای بزرگتر ما را توبه رسمی دادند».  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *