«آیین زیست در ایران باستان» با عنوان فرعی «پژوهشی درباره طبیعت و محیط زیست (زیست بوم)»، مجموعه نوشتارهایی از رضا رضایی است. این کتاب تاکید میکند که آشنایی با فرهنگ نیاکان به ما کمک میکند تا آگاهی خود را درباره محیط زیست بالا ببریم.\
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب«آیین زیست در ایران باستان» با موضوعی تازه و درخور توجه، خواننده را با مسایلی آشنا میکند که تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. از این رو کتاب رضایی، با وجود حجم کم آن، میتواند رهیافتی برای شناخت بهتر و افزونتر زندگی مردم ایران در گذشتههای دور باستانی باشد.
نویسنده کتاب در گفتار نخست، به موضوع «طبیعت و هخامنشیان» میپردازد و مینویسد که پرداختن هخامنشیان به کشاورزی، باغداری، احداث سدها و کاریزها، نشانهای از توجه آنان به اصول شهرنشینی و تلاش برای بهرهوری بیشتر از منابع طبیعی بود. به همین گونه، دولت ساسانی نیز مسایل زیست بومی را از نظر دور نمیداشت؛ اما رضایی در گفتار «ساسانیان و طبیعت» این نکته را یادآوری میکند سختگیری و وضع قوانین توانفرسا درباره شستوشو و پاکیزه نگهداشتن تن و جامه و طبیعت، دشواریهای در زندگی مردم آن روزگار پدید آورده بود.
«پزشکی در ایران باستان» عنوان گفتار کوتاه دیگری از کتاب یاد شده است که خواننده را با پیشینه دانش پزشکی در ایران باستان آشنا میکند. رضایی مینویسد که سابقه درمانگری به زمانی بسیار دورتر از روزگار بوعلی سینا و زکریای رازی میرسد. نه تنها در اوستا، بلکه در متنهای پهلوی نیز اشارههای گویایی میتوان یافت که دلیل بر وجود انواع رشتههای پزشکی در ایران باستان است. برخی از این گونههای پزشکی عبارتند از اشو پزشکی که به جنبههای بهداشت تن میپرداخت، مانتره پزشکی که نوعی روانپزشکی بود و نیز داد پزشکی، کارد پزشکی، گیاه پزشکی و ستور پزشکی.
گفتار «طبیعت و نامهای ایرانی» اشاره به این نکته دارد که نامهای ایرانی نشانهای از طبیعت دوستی مردمان این سرزمین میتواند باشد، چرا که بیشتر نامهای ایرانیان برگرفته از مظاهر طبیعت است. اعتقاد ایرانیان به روان جهان نیز زمینه نوشتار کوتاه دیگری از کتاب رضایی را فراهم کرده است. در آن نوشته که «گیتی بارور» نام دارد، به نمادهایی اشاره شده است که ایرانیان برای جهان در نظر میگرفتند.
خواننده در ادامه مندرجات کتاب به گفتار «گردونه گوهرها» برمیخورد.
در این نوشته از باور ایرانیانی سخن به میان میآید که برخی از ایزدان را گردونه سوار میدانستند و در کنار آن به چهار عنصر آب، باد، آتش و خاک اعتقاد داشتند. رضایی مینویسد که نه تنها از اوستا و متنهای زبان پهلوی، بلکه از شاهنامه هم میتوان دریافت که نیاکان ما، کم و بیش، از چگونگی پیدایش و تحولات زمینشناسی آگاه بودهاند. این بخش از کتاب، در تشریح همین موضوع است.
«کشتارگاهها در فرهنگ ایران باستان» عنوان دیگری از مجموعه مقالات به هم پیوسته کتاب است. امروزه کشتارگاهها در کنار رودخانهها و آبهای جاری بنا میشوند. از همین رو آنها به آلایندههای بزرگی تبدیل شدهاند و خطری برای محیط زیست به حساب میآیند. اما در روزگار باستان به سبب ارزشی که ایرانیان برای عنصر آب قائل بودند، هرگز آبهای جاری را آلوده نمیکردند، ضمن آن که کشتار حیوانات نیز ناروا و گناه بود.
میدانیم که «امشاسپندان» یا جاودانگان بی مرگ، صفتها و فروزههای اهورامزدا هستند. بهمن، شهریور، اسفند، اردیبهشت، خرداد و امرداد نامهای امشاسپنداناند. رضایی در چند مقاله کوتاه به موضوعاتی میپردازد که با امشاسپندان و طبیعت پیوند دارند. او مینویسد که امشاسپندان علاوه بر مسایل زیستی و بهداشتی، سیاست زمامداران و فرهنگ اجتماعی کشور را در بر میگیرند. چرا که بهمن به معنای نیکاندیشی، اردیبهشت راستی، شهریور شهریاری نیک، اسفند فروتنی و خرداد و امرداد خرمی و بی مرگیاند.
جشنهای سالیانهای هم که برپا میشد بر اساس باور به امشاسپندان بود. باور استوار ایرانیان به دوری از کار ناشایست، آنها را بر میانگیخت که طبیعت و جانداران را آزرده نکنند. چرا که طبیعت و محیط زیست زیبا، شادمانی اهورایی را در دل پدید میآورد.
از این پس بخشهای کوتاهی درباره هر کدام از امشاسپندان آورده شده است. در بخش «امشاسپند بهمن» به ریشهیابی این واژه توجه شده و از آن رو که بهمن نگاهبان جانوران سودمند است، به اهمیت پاسداری از جانوران سودمند در نظر ایرانیان اشاره شده است. ایرانیان برخی از جانوران را اهورایی و برخی دیگر را اهریمنی و ناسودمند میدانستند.
از سوی دیگر قائل به زایش خود به خود برخی از جانوران هم بودند. رضایی مینویسد که این باور اکنون در علم زیستشناسی مورد پذیرش است و نظریه پیدایش خود به خودی یا خلقالساعه، نامیده میشود. در بخش «ردهبندی رفتاری و مبارزه بیولوژیک» نیز تقسیمبندی جانوران در ایران باستان بر پایه رفتار، موضوعی است که مورد بحث قرار گرفته است.
امشاسپند اردیبهشت اشاره به این نکته است که در جهان همه چیز در جای خود قرار دارد و انسان نیز باید در راستای این هنجار هستی، حرکت کند. از طرف دیگر امشاسپند اردیبهشت نگهبان و پرستار آتش شمرده میشود. بنابراین پاسداشت و نیالودن عنصر آتش، در نظر ایرانیان اهمیت بسیار داشت. پاسداری از فلزات نیز بر عهده امشاسپند شهریور بود و امشاسپند اسفند (سپندارمذ)، این اندیشه را بازگو میکرد که باید از زمین سرپرستی و مراقبت کرد.
چرا که این امشاسپند، وظیفه نگاهبانی از زمین را دارد. به همین گونه پرستاری از آبهای زمین و آسمان را امشاسپند خرداد و پرستاری از گیاهان و درختان را امشاسپند امرداد تعهد میکردند. همه اینها سبب میشد که ایرانیان در حفظ و نگاهبانی از طبیعت و محیطزیست، کوشا باشند و آن را کاری مقدس و وظیفهای دینی بشمارند. ماه و خورشید و ایزدان طبیعت نیز در بخشهای دیگر کتاب «آیین زیست در ایران باستان» بررسی شدهاند و نویسنده برداشت و تلقی ایرانیان از آنان را یادآور شده است.
رضایی مینویسد که ماه در اسطورهها نماد زایندگی، باروری و پایدار دارنده زندگی در زمین است. ایرانیان ماه را سرچشمه و دارنده نطفه زندگی در زمین میدانستند و بر این باور بودند که ماه در باروری زنان و جانداران ماده نقش دارد. خورشید نیز در باور ایرانی جایگاه والایی داشت. برای هر یک از مظاهر و بخشهای طبیعت نیز ایزدی در نظر گرفته میشد که وظیفه نگاهبانی و سرپرستی از طبیعت را داشتند.
رضایی در «سخن پایانی» کتابش بر این نکته تاکید میکند که آشنایی با فرهنگ نیاکانی، به ما کمک میکند که آگاهیهای خود را درباره محیط زیست و ضرورت پاسداری از آن را بالا ببریم. سپس راهکارهایی را برای چگونگی آموزش پاکداشت محیط زیست و باوری که ایرانیان باستان به این امر داشتند، ارائه میکند. پیوستی نیز در توضیح برخی از واژههای متن به انتهای کتاب افزوده شده است.
کتاب «آیین زیست در ایران باستان؛ پژوهشی درباره طبیعت و محیط زیست (زیست بوم)» نوشته رضا رضایی، توسط انتشارات جوانه توس در هزار نسخه به چاپ دوم رسیده است. علاقهمندان به چنین مباحثی میتوانند کتاب یاد شده در حال حاضر در کتابفروشیها تمام شده است.