فیلم ستاره بازی به کارگردانی هاتف علیمردانی و تهیهکنندگی علی سرتیپی در سال ۱۳۹۸ تولید شد. ستاره بازی در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. بازیگرانی که در این فیلم حضور داشتند عبارتند از فرهاد اصلانی، ملیسا ذاکری، مارشال منش، هستی جوادی، مایکل مدسن، علی مصفا، شبنم مقدمی، لیندا جویز، هاوارد رسنزتین، دان لیستر، هیدی کدنبرگ، دان فورد، جان ویلر، حسن صنعتی، سامان اصلانی و سیده فاطمه شاهورانی. لازم به ذکر است که ژانر فیلم ستاره بازی اجتماعی میباشد که این روزها به شدت مورد توجه علاقهمندان سینمای ایران است.
فیلم ستاره بازی در واقع حکایت واقعی زندگی دختری بیست ساله است که با پدر و مادر خود در کودکی به واسطهی برنده شدن در لاتاری به امریکا مهاجرت کرده است. او از همان کودکی با یک بیماری چشمی مواجه بوده که با چند عمل جراحی و تجربهی نابینایی برای چند سال در کودکی، بینایی یکی از چشمهایش را به طرز معجزهآسایی به دست آورده است. این در حالی است که در همین دورانی که او با نابینایی دست و پنجه نرم میکند، پدر و مادرش رابطهی خوبی با هم ندارند و در نهایت هم از هم جدا میشوند.
علاوه بر این، مادر صبا، راحله (با بازی شبنم مقدمی) فوبیای از دست دادن هم دارد و حاضر نیست کودک مریضش را در آغوش بگیرد. حال این رفتار سرد او در مقابل رفتار گرم پدری به نام محمود (با بازی فرهاد اصلانی) که سعی میکند با دخترش وقت بگذراند قرار میگیرد. شخصیت گرم و دوستانهی پدر به نحوی که درست نشان داده نمیشود، باعث تحول شخصیت همسایهی بدبینش، کلارک (با بازی مایکل مدسن) شده و او را تبدیل به یک رفیق میکند؛ تا جایی که مرگش باعث رنجش محمود و حتی بینندهای میشود که نمیداند چرا چنین نقش کوتاه و حاشیهایی را باید مایکل مدسن بازی کند.
شروع فیلم ستاره بازی، حضور صبا و دوستش در یک مهمانی در شب هالووین را نشان میدهد که بیانگر فضای داستان و شخصیت صبا است. همینطور اعتیاد او به مواد مخدر،صبا را از دختری آرام به دختری سرکش تبدیل کرده است. شبی که در نهایت منجر به حادثهای وحشتناک شده و بعد از آن شب، او را به مطب روانشناسش میکشاند تا اقرار کند که کار بدی کرده است و تا اواسط فیلم بدون اینکه ابعاد حادثه را برای بیننده باز کند، با نشان دادن سرنخهایی دم دستی و پیش پا افتاده، سعی در معمایی نشان دادن فیلم میکند.
این کاری است که علیمردانی در فیلم کوچه بینام با چرخش پایانی فیلم، به مراتب بهتر از پسش برآمده است. اما در فیلم ستاره بازی هر احتمالا تماشاگر با اعتراف صبا، دیدن صحنهی رانندگی بعد از یک مهمانی و اعتیاد صبا همان اوایل فیلم متوجه میشود که پای تصادف و کشته شدن یک نفر در میان است. با توجه به مسائل دیگری که نیاز به پرداخت دارند، به نظر میرسد این معماگونگی و پنهان کاری تا یک حدی برای این فیلم کافی بوده. با این حال فیلم اصرار دارد که تا اواخر فیلم و گره گشایی، این موضوع را پنهان کند.
موضوع دیگری که در فیلم ستاره بازی به نوعی معماست، ماجرای خانهی مجردی صبا و رابطهی پنهانی او با یک مرد است. این معما تا اواخر فیلم با سر هم کردن تکههای پازلی که هر کدام در جایی از داستان قرار دارند، حل میشود. این معما بسیار بهتر از معمای اصلی عمل کرده و حتی برای حل معمای تصادف نیز کاربرد دارد. در واقع در ابتدای فیلم، ما صبا و دوستش کایلا را در یک خانه که به نظر میرسد خانهی مجردی صباست میبینیم و بعد مردی وارد خانه میشود و با تاکید روانشناس این کنجکاوی به وجود میآید که این مرد کیست و تا نیمهی فیلم هم هویتش مشخص نمیشود؛ این در حالی است که صبا با پدرش زندگی میکند.
سرنخهای این معما این است که در طول فیلم ما صبا را در حال صحبت تلفنی با یک فارسی زبان که با نام Boss ذخیره شده میبینیم و نمیدانیم کیست، اتومبیل صبا را در محل کار پدرش میبینیم و دلیلش را نمیدانیم. از طرفی در ابتدای فیلم متوجه شدایم که رییس محمود چند اتاق در کارگاهش دارد که در اختیار ایرانیهایی قرار میدهد که مکان مشخصی برای زندگی ندارند، از رفتار رییس موجه میشویم احتمالن با منشیاش هم روابطی دارد، میدانیم صبا از ابتدای فیلم و در زمان کودکی رابطهی خوبی با رییس پدرش دارد و میدانیم به جز مادرش هیچ فارسی زبان دیگری احتمالن در فیلم نیست که با صبا در تماس باشد. بنابراین در جایی متوجه میشویم آن مرد باید رییس پدرش باشد و خانهی مجردی صبا هم یکی از اتاقهای کارگاه اوست. با این حال شاید این عمل رییس را دلسوزانه تلقی کنیم که در یکی از مونولوگهای صبا و همچنین در وقت مشاورهاش متوجه میشویم موضوع پیچیدهتر از آن است. (متن بالا از سایت psarena)